اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَر (1) وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر (2)
در شب 14 ذیالحجه واقعه «شقالقمر» به اعجاز پیامبر (ص) در مکه رخ داد. از مرحوم طبرسی در اعلام الوری و راوندی در خرائج نقل شده که گفتهاند این داستان در سالهای اول بعثت اتفاق افتاد ولیمرحوم علامه
طباطبائی در تفسیر المیزان در دو جا ذکر کرده کهاین ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد.
در تفاسیر آمده است ابوجهل در مکه به همراهیک یهودی عالم شب چهاردهم ماه به محضرحضرت رسول (ص) رسیدند و ابوجهل گفت: ایمحمد اگر در ادعای نبوت خود صادق هستی،برای ما نشانهای خارقالعاده و معجزهای عینیبیاور والا تو را میکشیم، پیامبر (ص) با خونسردیفرمود: از من چه میخواهید. ابوجهل به یهودیروی آورد که چه چیزی غیر ممکن از او بخواهیم،مرد یهودی گفت: محمد ساحر است هر چه درزمین از او بخواهیم قادر است آن را انجام دهدبه او بگو ماه را بشکافد زیرا جادو در آسمان تاثیرنمیکند و ساحر را در آن تصرف و اقتدارینیست.
و چون محمد(ص) از انجام این کار عاجز ماند او را بهقتل میرسانیم. ابوجهل گفت: شما این ماه رابرای ما دو نیم کن، آنگاه حضرت رسول (ص) دعافرمودند و با انگشت سبابه اشارهای به ماه کرد و ماهرا دو نیمه ساخت، نصف آن بر جای خودش ماندو نصف دیگر به طرف دیگر رفت و مدتی به همینشکل باقی ماند. ابوجهل پس از مدتی گفت:دوباره ماه را به حالت اول برگردان.
آنگاهحضرت دو نیمه ماه را به هم رسانید و مهتابیکپارچه شد. مرد یهودی که عالم به دین یهود بودبه خاطر این معجزه رسول خدا (ص) ایمانآورد، ولی ابوجهل پر کینهتر و خشمناکتر برافروخت و گفت: او چشم ما را به سحر بسته است وبا جادو گردی خیال شقالقمر را برای ما ایجادکرد. ابوجهل برای اثبات ادعای خود گفت: ازمسافران دور و نزدیک میپرسیم تا قضیه شقالقمرمعلوم شود، قضیه را از آنها پرسیدند، مسافرانگفتند: در آن لحظه شب ما شقالقمر را به چشماندیدیم ولی باز هم ابوجهل ایمان نیاورد و چنینتوجیه کرد که سحر محمد بر مسافران حجاز نیز اثرکرده است و کفار مستکبر قریش نیز تابع ابوجهل شدند.
قریش از آن حضرت معجزه طلب کردند، و حضرت با انگشت به ماه اشاره کرد، و قرص ماه به قدرت الهی دو نیم شد و باز به هم پیوست؛ و آیه نازل شد: «اقتربت الساعه و انشق القمر». (تصویری از سطح ماه گرفته شده توسط ناسا)
امام صادق علیه السلام معجزاتی را که هنگام ولادت پیامبر اکرم آشکار شد، چنین بر میشمارد:
1- ابلیس از ورود به آسمان های هفتگانه محروم شد.
2- شیاطین دور شدند.
3- تمامی بت ها در بتکده به صورت بر زمین افتادند.
4- ایوان کسری شکست و چهارده کنگرهی آن سقوط کرد.
5- آب دریاچه ساوه خشک شد.
6- سرزمین خشک سماوه، آب پیدا کرد.
7- آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش شد.
8- نوری از سرزمین حجاز بر آمد تا به مشرق رسید.
9- کاهنان عرب علوم خود را فراموش کردند.
10- سحر ساحران باطل شد.
استحیائیل ــ یکی از فرشتگان بزرگ خدا ــ در شب تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر کوه ابوقبیس ایستاد و با صدایی بلند گفت:« ای مردم مکه! به خدا و فرستاده او و نوری که با او فرو فرستادهایم ایمان بیاورید.»
منابع:
• بحارالانوار، ج15، ص257 --- امالی صدوق
معجزات دیگری نیز برای آن حضرت بیان شده که از آن جمله ریختن باقیمانده آب وضو آن حضرت در چشمهی تبوک که خشکیده بود و جاری شدن آب فراوان در آن میباشد.
• هم چنین در یکی از جنگها رسول اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم مشتی از خاک برداشته بر روی دشمن پاشیدند و غبار چشمهای تمامی آنان را فراگرفت و این آیة شریفه نازل گشت:« و مارمیت اذ موصت ولکنا… رمی».
• در مورد دیگر آن حضرت 2 درخت را نزد خویش خواندند آن 2 درخت نز ایشان حاضر شده نزدیک یکدیگر قرار گرفتند سپس با فرمان آن حضرت بار دیگر از یکدیگر جدا شده در جای خود قرار گرفتند.
• اخبار غیبی که نبی اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم میدادند از موارد دیگر اعجاز ایشان محسوب میشود برای نمونه به عمار فرمودند: تو را گروهی سرکش و ستمگر به قتل خواهند رساند.